تعامل برای تبادل اطلاعات در عرصه سیاست بین الملل یكی از كاركردهای رسانه ای در دنیای جدید است.
از این منظر، همگام با توسعه فناوری های ارتباطاتی، كشورهای مختلف نیز می كوشند با مسلح شدن به آخرین یافته های حوزه رسانه ای، توانمندی های خود را برای برقراری ارتباط های موثر و كامل تر با مردم خود و دیگر ملت ها و دولت ها ارتقا بخشند. به این ترتیب، آنها خواهند توانست با یافتن راه های نوینی در عرصه رسانه برای ایجاد تعامل در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، مهمترین رخدادها و فرایندها را در دورترین نقاط دنیا رصد كرده و بر اساس آن مواضع سیاسی خود را تعریف كرده یا در صورت لزوم تغییر دهند.
به این ترتیب، دیپلماسی رسانه ای در حوزه سیاست بین الملل به بازیگری كلیدی بدل می شود كه می تواند مرزها و مشكلات معمول در عرصه دیپلماسی عمومی را براحتی بشكند و خانه ها و قلب ها را به تسخیر خود در آورد.
همانگونه كه 'اتیان گیلیبوآ' در كتاب 'ارتباطات جهانی و سیاست خارجی' می نویسد: دیپلماسی رسانه ای شامل استفاده از رسانه ها توسط رهبران به منظور بیان منافع خود در مذاكرات، اعتمادسازی و بسیج عمومی از توافقات می شود.
دیپلماسی رسانه ای از طریق فعالیت های متعدد در رسانه های عادی و ویژه پیگیری می شود. این فعالیت ها شامل كنفرانس های مطبوعاتی، مصاحبه ها، دیدار سران حكومت ها و میانجیگران در كشور های رقیب و رویدادهای رسانه ای برانگیزاننده است كه برای گشودن عصری جدید در روابط متقابل سازماندهی می شوند.
دیپلماسی رسانه ای به عنوان مهارتی جدید در روابط بین الملل بسیاری از شایعه پراكنی ها و دروغ پردازی های رقبا را خنثی و راه رسیدن به اهداف دولتمردان را در عرصه سیاست خارجی صاف و هموار می كند.
توجه به این امر بویژه نظر به جریان غالب رسانه ای غرب كه بدون توجه به اخلاق سیاسی و ارزش های مذهبی و بومی دولت ها و ملت های مختلف اقدام به ارسال پیام های گوناگون رنگارنگ كرده و در پی تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطبان دیگر كشورهاست، ضرورت بیشتری می یابد.
در این میان، نقش های كاربردی رسانه ها در جهان دیپلماسی شامل مواردی مانند ایجاد ارتباط صحیح با مخاطبان، خنثی كردن شایعه ها و دروغ پراكنی ها در عرصه خبر و تبلیغات منفی از سوی رقبا و زمینه سازی برای دیگر فعالیت های مرتبط با حوزه سیاست خارجی می شود.
به این ترتیب، ابزارهای رسانه ای از یك سو زمینه های اعتمادسازی، میانجیگری و بسیج عمومی را فراهم آورده و از سوی دیگر، میانبری برای تنظیم سطح روابط بین المللی و بین دولی خواهد بود.
با این حال، تغییرات دنیای جدید و به هم خوردن بلوك بندی سنتی جهان، شكلگیری رقابت های اقتصادی و تسلیحاتی نوین در سایه وجود قدرت های نوظهور، افزایش شكاف میان صاحبان دانش و فناوری با دیگر كشورها و اهمیت یافتن منافع و مصالح ملی نسبت به ایدئولوژی راهی بجز تشكیل ائتلاف ها و اتحادهای منطقه ای كشورهای كم قدرت تر برای عقب نماندن از گردونه كسب امتیازهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... نگذاشته است.
در این میان، آنجا كه 118 كشور جهان- تقریبا نزدیك به دو سوم اعضای سازمان ملل متحد- گرد هم آمده و در قالب جنبش غیرمتعهدها شكل جدیدی یافته اند، قدرتی بالقوه را برای كاستن از این شكاف ها پدید آورده اند.
** جنبش غیرمتعهدها؛ زمینه ای مناسب برای غلبه بر یكجانبه گرایی
------------------------------------------------------------------------
گرچه ایده همگرایی بین غیرمتعهدها در كنفرانس 'باندونگ' (سال 1334 خورشیدی در اندونزی) مطرح و نخستین اجلاس سران نیز در سال 1340 برگزار شد، اما به نظر می رسد هنوز راه زیادی تا تحقق اهداف مشترك این كشورها باقی مانده است.
جنبش غیرمتعهدها به عنوان بزرگ ترین تشكل سیاسی بین الدولی بعد از سازمان ملل متحد، دارای پتانسیل عظیمی از ظرفیت ها و توانمندی های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هویت های ملی غنی است كه می تواند در مسیر آرمان های این جنبش از جمله صلح، امنیت، استقلال و خارج شدن از دایره نفوذ قدرت های جهانی به حركت در آید.
با توجه به تقویت نگاه چندجانبه گرایی در فضای كنونی، اعضای این جنبش می توانند در زمینه های مشتركی مانند مبارزه با تروریسم و قاچاق (مواد مخدر، انسان، كالا و ...)، كاهش فقر، توسعه پایدار اقتصادی، جایگزین كردن نظام عادلانه تجارت به جای سلطه اقتصادی غربی، ایجاد اصلاحات اقتصادی و تبادل تجربیات در این زمینه، تقویت همكاری های بین المللی برای تقویت صلح و امنیت در جهان، همفكری درباره مسائل منطقه ای مانند فلسطین، عراق، افغانستان، خلع سلاح و موضوع فعالیت های صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران و... گام های موثرتری بردارند.
بر این اساس، جنبش غیرمتعهدها نخستین گام ها را برای رسیدن به نظامی عادلانه با بهره گیری از حقوق یكسان میان كشورها بدون وجود امتیازهای ویژه برآمده از دوران استعمارگری برداشته است.
در این میان نمی توان از نقش رسانه ها در این مسیر چشم پوشی كرد.
البته تردیدی نیست كه بخش اعظم فضای رسانه ای جهان بی واسطه یا با واسطه در انحصار قدرت های مسلط جهان بویژه آمریكا و انگلیس قرار دارد كه نتیجه بیش از دو قرت برنامه ریزی و سرمایه گذاری این قدرت ها برای سلطه بر سیستم های اطلاعاتی جهان برای در اختیار گرفتن افكار عمومی است. آنان رسانه را مولفه ای استراتژیك برای پیشبرد اهداف جهانی خود تعریف كرده و متناسب با آن رسانه های نافذ بین المللی را شكل داده اند.
در دنیای كنونی، رسانههای عالمگیر كه اغلب در جهت منافع ایالات متحده حركت میكنند، روز به روز بر دامنه و نوع فعالیتهای خود میافزایند؛ به طوری كه جوامع سنتی و ریشهدار شرق و غرب را نیز بسختی از خود متاثر ساختهاند.
در این میان، كشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها برای تحقق آرمان های خود باید نقش های ویژه ای را برای رسانه ها قائل شوند.
این نقش را می توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد: تاثیر رسانه ها بر هر یك از كشورهای عضو جنبش غیرمتعهد ها و همچنین اثر این ابزارهای فرهنگی بر كل مجموعه.
در منظر نخست نمونه های فراوانی بویژه طی سال های اخیر در دسترس قرار دارد.
حوادثی كه طی ماه های گذشته در مصر به عنوان كشوری كه ریاست دوره ای جنبش را نیز بر عهده داشت، به طور شبانه روزی از طریق رسانه های خبری منتشر می شد و مخاطبان را در سراسر دنیا، در جریان لحظه به لحظه پیروزی انقلاب در سرزمین فراعنه قرار می داد.
در این میان، نمی توان نقش رسانه های نوین بویژه شبكه های اجتماعی را در فرایند اطلاع رسانی نادیده گرفت به طوری كه حتی غول های رسانه ای غربی در بسیاری از موارد ناگزیر از استفاده از اطلاعاتی شدند كه توسط افراد عادی تهیه می شد.
نمونه انقلاب مصر و فرایند تكامل یافته استفاده از رسانه های نوین كه گاه خود را در قالب دوربین های عكاسی و فیلمبرداری شكل می داد و گاه نیز برای ارسال متن اخبار لحظه ای روی شبكه جهانی اینترنت به كار می رفت، نشان از قدرت بالقوه كشورهای غیرصنعتی برای تاثیرگذاری بر جریان غالب رسانه های غربی دارد.
بنابراین در شرایطی كه برای رسانه های یك كشور، اهدافی فراملی در قالب اطلاع رسانی به ملت های دیگر تعریف شد، كاركردهای ملی جای خود را به كاركردهایی جهانی دادند و نقشی نوین در جریان بین المللی اطلاعات برای اخبار ارسال شده از رسانه های یك كشور باز شد؛ آن هم كشوری كه جزو قدرت های مطرح نیست اما به عنوان یكی از بازیگران اصلی جنبش غیرمتعهدها جایگاهی ویژه دارد.
در جریان انقلاب مصر، مدیریت ناعادلانه حاكم بر رسانه ها و جریان یكسویه اخبار و اطلاعات نیز متاثر از ابتكار عمل 'عاملان مصری رسانه' قرار گرفت.
تحولات سیاسی و اجتماعی موجود در هر یك از 118 كشور عضو جنبش غیرمتعهدها از قابلیت های مشابهی برای پوشش رسانه ای برخوردار است.
نكته اساسی در نحوه پوشش این رویدادهاست. این كشورها می توانند خود در گوشه ای نشسته و انعكاس اخبار و تحولات داخلی خود را بر عهده غول های رسانه ای غربی بگذارند تا آنان، آنچه را دوست دارند بر اساس سیاست های خبری اعمال شده از سوی اتاق های تصمیم گیری مدیران بلندپایه سیاسی، برگزینند و به گوش جهانیان برسانند.
به عبارت دیگر، چنانچه وظیفه دروازه بانی خبر بدون دخالت مسوولان و سیاستگزاران بومی هر كشور و در اتاق های خبر واقع در پایتخت كشورهای غربی به انجام برسد هیچ نتیجه جز انعكاس اطلاعات در قالب پوشش های تحریف شده و در جهت اهداف سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ نخواهد داشت.
همین امر، راه را برای استعمارگران نوین در كوره راه های انحصار اطلاعات در شاهراه های جریان یكسویه اخبار فراهم می آورد.
اما چنانچه، همین كشورها با اتكا به توانمندی های خود بكوشند اطلاعات درست را در اسرع وقت به طیف وسیعی از مخاطبان جهانی ارایه كنند جلو بسیاری از سوء برداشت ها و اختلاف های فرهنگی و اجتماعی و حتی موضع گیری های نادرست سیاسی گرفته می شود.
** جمع بندی و پیشنهادها
------------------------------------------
باید این واقعیت را پذیرفت كه در دنیای كنونی، گرچه ظهور رسانه های نوین مانند اینترنت و شبكه های اجتماعی، بسیاری از محدودیت های رایج دیگر ابزارهای رسانه ای همچون رادیو و تلویزیون را از میان برداشته است اما همچنان به دلیل سرعت بالای تغییر در دنیای فناوری های پیشرفته و امكانات و دانش های موجود، شكاف اطلاعاتی میان قدرت های جهانی و دیگر كشورهای جهان در حال افزایش است.
در چنین شرایطی، تنها راه برای رسیدن به حداقل های حقوق كشورهای جنوب در جریان رسانه ای موجود در جهان، دست یازیدن به ائتلاف های منطقه ای و اتحاد با دیگر كشورها و ملت هاست.
از این منظر، كشورهای جنوب با داشتن قرابت های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... و همچنین متعهد بودن به برخی اصول فراموش شده بین قدرت های غربی از جمله احترام متقابل به عقاید و باورها و نگاه عادلانه به دور از سلطه جویی های مرسوم استعمارگران جهان معاصر می توانند مجموعه هایی هماهنگ تر برای تصمیم گیری در عرصه سیاست بین الملل فراهم آورند و به این ترتیب، در مسائل بین المللی نیز تاثیرگذار باشند.
این امر در مورد جنبش غیرمتعهدها به عنوان دومین سازمان بین دولی بزرگ پس از سازمان ملل متحد قابل تحقق است.
افزایش مشاركت نهضت غیرمتعهدها در تعاملات و ارتباطات میان فرهنگی و تنوع و تكثرهای مرتبط با آن، تكمیل كننده تلاش های جهانی در جهت حفاظت و صیانت از فرهنگ ها، خُرده فرهنگ ها و میان فرهنگ هایی است كه در معرض تهدید و آسیب و زوال قرار دارند.
به طور قطع توجه و تاكید بر فرهنگ به عنوان قدرت نرم در دنیای كنونی می تواند اثربخشی غیرمتعهدها را با توجه به صبغه و سابقه فرهنگی آنها ارتقا بخشد.
در این میان، همگرایی بین رسانه های این كشورها نیز می تواند به ایجاد جریان جدیدی در عرصه فعالیت های مرتبط با عرصه اطلاع رسانی و خبر بدل شود كه با در نظر گرفتن ویژگی ها، توانمندی ها، اصول و نیازهای هر یك از كشورهای عضو به انعكاس رویدادها و رخدادهای آن كشور پرداخته و زمینه تبادل آرا و اخبار را بدون وجود هر گونه تحریف، سوء برداشت و شیطنت های مرسوم خبری در رسانه های غربی فقط مبتنی بر واقعیات موجود فراهم آورد.
در این میان، لازم است ابتدا یك مركز منسجم و متمركز، با جمع آوری اطلاعات موجود در پژوهشكده های همه كشورهای عضو درباره رسانه های كنونی در غرب و همچنین این كشورها، وضع موجود را با همه جوانب بررسی كرده و در قالب مدل هایی روشن و كارآمد استخراج كنند.
در مرحله دوم، همفكری صاحبنظران و استادان عرصه ارتباطات برای تجزیه و تحلیل سیستم های اطلاعاتی موجود و استخراج قوت ها و ضعف های آنها، راه را برای تدوین نقشه همه جانبه ای از یك سیستم جامع رسانه ای در كشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها هموار می كند. در این میان، باز هم آگاهی داشتن از انواع جریان سازی های منفی از سوی رسانه های غربی و همچنین الزامات جریان های مثبت و امیدبخش راهگشا خواهد بود.
در این میان، تعریف چشم اندازی مبتنی بر واقعیات و تدوین استراتژی كلان برای این سیستم رسانه ای و در نظر گرفتن آرمان هایی روشن و تعریف اهداف كلیدی و منعطف بر اساس شرایط زمانی و مكانی ضروری است.
با توجه به رشد روزافزون دانش و فناوری در خدمت صنعت رسانه ای باید اعضا آخرین یافته های خود در این زمینه را به اطلاع دیگران برسانند و مركزی نیز مسوولیت جمع آوری این دانش های نوین را بر عهده گیرد كه بسرعت با برگزاری نشست های كارشناسی و كارگاه های آموزشی زمینه به اشتراك گذاری یافته های جدید را فراهم آورد. این كار، راه را برای ارایه پیشنهادهای جدید برای بهبود فناوری ها و تجدید نظرهای بعدی هموار می كند.
در سیستم جامع رسانه ای تدوین شده، نخستین حرف را اطلاع رسانی های شفاف و كامل و سریع می زند. بنابراین لازم است در سطح رسانه های رسمی هر كدام از 118 كشور مورد بحث، ساختاری برای ایجاد هماهنگی و ارسال اطلاعات با ویژگی های خاص گفته شده در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، با توجه به ارتباط تنگاتنگ دستگاه دیپلماسی با ابزارهای در اختیار دیپلماسی رسانه ای وزارت امورخارجه این كشورها نیز باید نظارت مستمری بر این سیستم داشته باشند كه این امر البته به منظور راهگشایی و تسریع خبررسانی خواهد بود.
نیروهای انسانی مورد نیاز در ائتلاف رسانه ای غیرمتعهدها باید از تمامی ویژگی ها و توانمندی های لازم برای فعالیت در این عرصه برخوردار باشند. از این منظر، كشورهای عضو باید بهترین نخبه های عرصه اطلاع رسانی خود را برای هسته های جدید شكل گرفته در كشور خود در نظر بگیرند كه مهارت های گوناگونی را مانند اطلاع داشتن از زبان های رایج منطقه ای و بین المللی، آگاهی از اصول خبرنگاری و روزنامه نگاری حرفه ای، داشتن تفكر فراملی و نگاه جهانی و ... در خود داشته باشند. تبادل اطلاعات در زمینه آموزش این افراد در كشورهای مختلف نیز می تواند زیر نظر یك مركز متمركز صورت گیرد.
حمایت دولتمردان و نخبگان این كشورها از این سیستم اطلاعاتی شكل یافته می تواند به صورت ارایه نظرات و اظهارات خود به افكار عمومی از مسیر این سیستم رسانه ای شكل گیرد. به عبارت دیگر، آنان برای رساندن عقاید خود به مخاطبان جهانی، مجبور نخواهند بود به دامن ابزارهای رسانه ای غربی متوسل شوند.
البته به نظر می رسد پیش از همه این مراحل پیشنهادی، اعتقاد راسخ در میان سران كشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها برای جهانی سازی یك جریان رسانه ای برآمده از درون مجموعه ای همگرا و تلاش برای فراهم كردن بستر فرهنگی داخلی و منطقه ای درباره لزوم وجود چنین ابزار اطلاع رسانی ضروری می نماید.
تحقیق**1961**1358